کارشناسی ارشد تفسیر و علوم قرآن جامعة المصطفی العالمیة خراسان.
چکیده
چگونگی رابطه علم و عمل امام و این که آیا امام به آنچه میداند لزوماً باید عمل نماید یا خیر؟، از موضوعات مهم کلامی است و از گذشتههای دور تا به امروز محل بحث و گفتگو بوده است. چالش اصلی در این مبحث، مغایرت بین علم و عمل امام است، یعنی اگر امام علم غیب داشته و از اصل و چگونگی وقوع حوادث باخبر بوده، چرا آگاهانه به سوی مرگ رفته است؟ این اقدام امام «القاء نفس در تهلکه» است که از نظر عقل و شرع، قبیح و حرام میباشد. هرچند پاسخهایی به این شبهه داده شده است اما حل کامل آن جز با بررسی جامع و همهجانبه روایات و آراء متکلمان، امکانپذیر نیست. تحقیق حاضر، با روش توصیفی- تحلیلی، روایات و دیدگاههای متکلّمان شیعه را در باره چگونگی رابطه علم و عمل امام مورد بحث قرار داده و اثبات کرده است که علم امام به حوادث و موضوعات خارجی که از آن به علم غیب تعبیر میشود، تأثیری در عمل و ارتباطی با تکلیف ندارد، یعنی امام مکلف نیست که به مقتضای آن عمل نماید، زیرا نظام آفرینش، نظام علت و معلول و سبب و مسبب است. در این نظام، هر پدیده، علت طبیعی خود را دارد و باید مطابق با قانون طبیعت و از مجرای طبیعی به وجود بیاید. از این رو، تمام شبهاتی که در مورد علم و عمل امام مطرح گردیدهاند، از اساس فرو میریزند، زیرا در جایی که تکلیف وجود ندارد، امر و نهی نیز منتفی خواهد بود. افزون بر این، کسی که امام را با وصف امامت پذیرفته است، عصمت امام را که لازمه انفکاکناپذیر امامت است، نیز پذیرفته، و با وجود عصمت، مجالی برای شبهه «القاء نفس در تهلکه» باقی نمیماند